حــــــامــــــی

بـــــرای دل خـــــودم

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکهای دوستان

ساعت

لينکهای روزانه

نظرسنجی و آمار

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 138
بازدید کل : 61802
تعداد مطالب : 285
تعداد نظرات : 46
تعداد آنلاین : 1


یاد گرفتم

یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.

یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم.

یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم.

یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم...

می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه.

تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه.

توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه.

می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی...

می خوام تنها باشم...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چه کنم؟؟؟

صبرکردن دردناک است 

 

و فراموش کردن دردناکتر،

 

اما دردناکتر از اینها این است که  ... 

 

ندانی باید صبر کنی یا فراموش!؟ 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

می دانی تنهایی یعنی چه؟؟
می دانی تنهایی یعنی چه؟؟ 

تنهایی 

یعنی ذهنم پر از تو ست و خالی از دیگران 

اما کنارم.... 

خالی از توست و پر از دیگران....
 
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بــ ـی حسـ ـم کـ ـردی ...
مـیخـنـدم :

دیـگـر تـ ــب هــم نـدارم

داغ هـ ــم نیـسـتـم

دیـگــر بــ ــه یـ ـاد تـ ــو هـ ـم نـیسـتم

سـ ـرد شـ ـده ام...

سـ ـرد سـ ــرد

نمـ ـی دانـم

شـایـد دق کـ ــرده ام

کسـ ـی چــ ـه مـی دانـد

بــ ـی حسـ ـم کـ ـردی نـسبت بــ ــه تمـ ــام حـ ـس هــ ــای دنیـ ــا...
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دیر یا زود این را میفهمی...

 بالاخره یاد میگیری از یک دوستت دارم ساده برای دلت یک خیال رنگارنگ نبافی...

که رابطه یعنی بازی و اگر بازی نکنی می بازی...

که داستانهای عاشقانه از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود میگیرند...

که سر چهار راه با تهدید یک هوس شیرین چشمک می زند...

یاد میگیری که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی...

که باید صورت مساله ای پر ابهام باشی نه یک جواب کوتاه و ساده...

که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی نه بازوی بغل دستی ات را... 

روزی میفهمی در انتهای همه ی گپ زدنهای دوستانه باز هم تنهایی.... 

و این همان لحظه ای است که همه چیز را بی چون وچرا می پذیری ...

با رویی گشاده و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمیدانی.... 

دیر یا زود این را میفهمی...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

آهــــای غـــریبـــه ...

 آهــــای غـــریبـــه ...! 

کنـــارش میشینـــی و فقــط بــا چنـــد ایـــه قــرآن محـــرمــش مــی شـــوی...!!!!

و مــن آشنــا بــا یکـــ دنیـــا عشــق و حســرتـــ بـــه او نــامحــرمــم....!!!!

آهای غریبه درسته با یه آیه قرآن محرم شدی...!!!

و فکر میکنی از این به بعد از همه چیزش خبر داری...!!!

ولی نمیدونی ک محرم رازش منم...!!!

نمیدونی....!!!
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کابوس

 کابوس امشبم شده ای تو؛

 

دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد

 

و حال میگوید:

 

برو...

 

تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: شنبه 7 دی 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خداوندا ...

 خداوندا

نگذار که از تو فقط نامت را بدانم...

و نگذار که از تو تنها مشق کردن اسمت را به یاد داشته باشم...

همواره در من جاری باش...

همانگونه که خون در رگهایم جاری است...

خداوندا از تو می خواهم که هرگز

در بیابان هولناک زندگی

 تنها و بی یاور 

رهایم نسازی...

از تو می خواهم که در کوره راه  پر پیچ و خم زندگی تنهایم نگردانی...

که همواره محتاج وجودت هستم!!!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 25 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دست نزن ...

 به دلتنگی هایم دست نزن


می شکند بغضم یک وقت!!


آنگاه غرق می شوی


در سیلاب اشکهایی که


بهانه ی روان شدنش هستی!!
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 15 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عشق من

 عشق من 

نامه ام را ادر اینجا برایت زمزمه میکنم 
باد مرا همراهی میکند و قاصدکم را به دیدارت رهسپار میسازد ...
من ...زیباترین عاشقانه ام را 
با عشق 
با احساسم 
برای تو 
با قایقی از جنس باد میفرستم 
در ساحل منتظر باش 
زیرا امواج قایق حاوی عاشقانه ام را برایت خواهند اورد 
شاهزاده ای من 
دوستت دارم ...
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شاید ...
به سلامتی همه اونایی که
اونقدر دلشون گرفته که خواب به چشماشون نمیاد !
.
اونا که با اینکه میدونن طرفشون راحت راحت خوابیده ،
بازم هر چند دقیقه زیر چشمی موبایلشونو نگا میکنن،
.
.
.
که شاید یه اس ام اس روشنش کنه !!!
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلتنگم ...

 دلتنگم

                                                                 نه برای روزهایی که رفتی ..
نه برای آرزوهایی که ورق ورق شعر کردم
.
دلتنگم 
نه برای " بودن هایش "
که با او باشد یا نباشد ، عاشقش هستم !
.
.
.
فقط دلتنگم
برای دوستت دارم هایی که به او گفتم 
و
او سکوت کرد !!!!
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

افسوس...

 به پشت سر نگاه میکنم شاید هنوز کسی مرا دوست داشته 



باشد؟؟؟ 



اما افسوس... 



همه کاسه آب به دست,منتظر رفتن من هستند!! 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

آدم هــــــــــــا

 

 

اینـــــــــــــــجا

نمـــــــــی توان به کــــــــسی نزدیک شُـــــــــــد

آدم هــــــــــــا از دور

دوســــــــــت داشتَــــــــنی ترند...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چه قدر سخته ...

 چه قدر سخته

تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید

و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و

به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌

حس کنی هنوزم دوسش داری

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

جرم من این بود کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت

 دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….

همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…

انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده

راهی ندارم برای فرار از غمهایم

این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم

کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت

دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….

دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام

تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….

فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم

اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….

دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم

در حسرت یک لحظه آرامشم

دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…

تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی

حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی

 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: شنبه 11 خرداد 1387برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تنها تو را می خواهم ...
من هیچ نمی خواهم ...
تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد
نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد
وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد
خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد
دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد
و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد
آری تنها تو را می خواهم ... 
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بی تو

 ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم

هر جا که پا میزارم تورو اونجا میبینم

یادتو هرجا که هستم با منه داره عمره منو آتیش میزنه

تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد

گونه های خیسمو دستای تو پاک میکرد

حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب

چرا بیصدا شده لب قصه های خوب

من که باور ندارم اون همه خاطره مرد

عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد

آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده

انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده

یادتو هرجا که هستم با منه داره عمره منو آتیش میزنه

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دوستت دارم

 اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست

اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست

اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست

اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست

اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست

پس با تمام وجود فریاد میزنم

"دوستت دارم"

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هیچ نمی خواهم

 من هیچ نمی خواهم ...

تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد

نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد

وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد

خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد

دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد

و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد

آری تنها تو را می خواهم ...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

راز عشق

 راز عشق در تواضع است

این صفت به هیج وجه نشانه تظاهر نیست

بلکه نشان دهندۀ احساس و تفکری قوی است

میان دونفری که یکدیگر را دوست دارند

تواضع مانند جویبارآرامی است که

چشمۀ محبت آنها را تازه و باطراوت نگه می دارد.......
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 15 فروردين 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کاش ...

 کاش میشد به تُـو یکـ نامه نوشتـ

نامه را دستـ ِ خُـدا داد که باور بکنـد

بی تُــو من در تَرَکــ ِ آینه ها می شکنم

کـاش می شُــد کـه خُـــدا

آخِرِ نامه به جــای مـن امضا بکند

و بگوید به تُـو برگرد و تُـو نیز

تُـو فقط محض خُـــدا برگـردی

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تسبیح

  اشک هایم را به نخ می کشم

 

 و تسبیحی می سازم هزار دانه

 

 تا با آن

 

ذکر دلگیری ام از دنیا را برایت بگویم

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عشق هم حادثه ماست ...

 در دلت یک غم زیباست دلم میگوید

خسته از شاید و اماست دلم میگوید

دل تو مثل خدا، مثل غزل ، مثل سکوت

مثل یک کوچه تنهاست دلم میگوید

دل سودایی من ساده و سرشار و بزرگ

یک نفر مثل تو میخواست دلم میگوید

مثل یک سیب که از شاخه فرو می افتد

عشق هم حادثه ماست ...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بادکنک

 خدایا

شبیه بادکنکی شده ام

ازبغضهایی که به اجبار فرو داده ام...

التماست میکنم...

فقط یک سوزن!

تکه تکه شدنم باخودم...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

ساعـت شنی

 همـچـون ساعـت شنی شــده ام

کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد

و الـتـمـاس مـیـکــنــد

یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد

مــن هــم …

نه …! !

لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! ! !

بــگـذاریــد تــمام شــوم

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نمیدانم زندگی چیست؟

 نمیدانم زندگی چیست؟

اگر زندگی شکستن سکوت است

سالهاست که من سکوت را شکسته ام

اگر زندگی خروش جویبار است

سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام

اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست

زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم

اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هم شکستو هم شکستم داد دل

 این هم از یک عمر مستی کردنم

سالها شبنم پرستی کردنم

ای دلم زهر جدایی را بخور

چوب عمری بی وفایی را بخور

ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت

خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت

من که گفتم این بهار افسردنی ست

من که گفتم این پرستو رفتنی ست

آه عجب کاری بدستم داد دل

هم شکستو هم شکستم داد دل

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کـــــم آورده ام ...

 رد پاهایم را پاک می کنم


به کسی نگویید


مــن روزی در این دنیا بودم


خــــــــــدایا


می شود استعـــــفا دهم؟


کـــــم آورده ام ...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلم گرفته ...

 دلم گرفته

از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن

از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن

از اونایی که زیر بارون برات میمیرن

وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره!.

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بــبخش

 بــبخش که عـــاشـقت نبودم ولــــی دوســتـت داشتم

بــبخش که فرامــوشـم کردی ولـــی نمیتونم فرامــوشت کنم

بــبخش که دیگه مال من نیستی ولـــی شبا با یاد تو میخوابم

بــبخش که دیگه جایی توی قلبت ندارم ولـــی توی قلبمی

بــبخش که خاطره هامو پاک کردی ولـــی خاطره هات از یادم نمیره

بــبخش که به خاطرت روی خیلی از نبایدا پا گذاشتم

بــبخش که دلم بی قراری میکنه

ببخش که فراموش کردنتو بلد نیستم

ببخش که دوست نداشتنتو بلد نیستم

بــبخش چــــــــــــون واقـــعـا دوستـــــــت داشتم ولـــی تـــــو ...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

جایی زندگی میکنیم که ...

 درشهری می ایستم که

دختران بر بوسه های خود قیمت میگذارند

تاشاید پسران پولدار شریک آنها شوند..!

درشهری می اندیشم که

پسرانش خود را چون دیوار تعریف میکنند تاشاید...

دختران تکیه کنند بر باورهای شیشه ای آنها.....

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

من صبورم اما...

 من صبورم اما...

به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم

اگر شادی زیبای تو رابه غم غربت چشمان خودم میبندم

تو نمی دانی چقدر با همه ی عاشقی ام محزونم

و به یاد همه ی خاطرهات مثل یک شبنم افتاده به خاک مغمونم

من صبورم اما...

بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم

بی دلیل از همه تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند میترسم

من صبورم اما...

این بغض گران صبر نمی داند چیست!!!!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

باید مـــ ـــرد باشـے

 چــ ــه حرفـــِ بــے ربطـے ستــ کـه مرد گریــ ــه نمـے کند 


گــ ـاهــے

آنقدر بغــض دارے کـه فقط باید مـــ ـــرد باشـے تا بتوانـے گریــه کنـے...
 
 
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

لیاقـــت می خواهد

 لیاقـــت می خواهد واژه ” ما ” شدن

لیاقت می خواهد “شریک ” شدن

تو خوش باش به همین “با هم ” بودن های امروزت

من خوشــــم به خلـــوت تنهایی ام

تو بخند به مــــــــن

من میـــــخـــنـدم

بـــه فرداهایــــت

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دردم را به كه گويم ؟

 دردم را به كه گويم ؟

خواستم با نسيم بگويم،سرگرم چمن بود

خواستم بنشينم كنار دريا سر صحبت را باز كنم با ساحل غرق گفتگو بود

پيچك ناز مي كرد بر سپيداري كه بر تنه اش پيچيده بود و...

خواستم با تو بگويم اما در خلوت صداي غريبه اي را شنيدم

درد خود را نگاه خواهم داشت

شايد اين سوختن خوشتر از آن افروختن باشد...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خیلی دلگیرم از همه

 چقدر دلم می خواد برم،نمیدونم کجا؟

فقط دلم میخواد برم

برم یه جایی که نه کسی منو بشناسه نه کسی رو بشناسم  

چقدر دلم میخواد واسه یه بارم که شده

از خوشحالیم گریه کنم نه از دلتنگیم

چقدر دلم میخواد شبها با یه دل خوش بخوابم

وصبحها وقتی بیدارمیشم یه کوه غم رو سینم حس نکنم

چقدر دلم میخواد دنیام یه جور دیگه باشه  

خدایا خیلی دلگیرم از همه

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: شنبه 28 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

می گذرم...!!!

 وقتی دلم به درد میاد و کسی نیست به حرف هایم گوش کند... 

وقتی تمام غم های عالم در دلم نشسته است...

وقتی احساس می کنم دردمندترین انسان عالمم...

وقتی تمام عزیزانم با من غریبه می شوند...

وقتی کسی نیست که حرمت اشک های نیمه شبم را حفظ کند...

وقتی تمام عالم را قفس می بینم...

بی اختیار از کنار ان هایی که دوستشان دارم بی تفاوت می گذرم...!!!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 27 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

برگرد که من به امید دیدار تو زنده ام

 من از قصه زندگی ام نمی ترسم

من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم

ای بهار زندگی ام اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست

اکنون که پاهایم توان راه رفتن ندارد برگرد

باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را

باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا

باز هم شانه هایت را مرحمی برایم قرار بده

بگذار در آغوشت آرامش را به دست آورم

بدان که قلب من هم شکسته

بدان که روحم از همه دردها خسته شده

این را بدان که با آمدنت غم برای همیشه من را ترک خواهد کرد

پس برگرد که من به امید دیدار تو زنده ام

 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

خدایا ... دخلَم با خرجم نمیخواند ، کم آورده ام ، صبری که داده بودی تمام شد ، ولی دردم ھمچنان باقیست !!! بدھکار قلبم شده ام ، میدانم شرمنده ام نمیکنی ؛ بـازھـــــــــــم صـبــــــــــــــــــــــــــــــــــــر میـــــــــخواھـم

نويسنده

موزیک وبلاگ

تقویم و اوقات شرعی

وضعیت آب و هوا

امکانات وبلاگ

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز